مدرسهچهارباغ (مادرشاه)
یادتان هست از مادی فرشادی و آن کلافِ سر در گم؟ مادی فرشادی از زیر چهارباغ رد که میشود خودش را توی «مدرسهچارباغ» یا «مادرشاه» باز مییابد.
مدرسهچارباغ که در نبش خیابان آمادگاه و چهارباغ قرار دارد، از آخرین یادگارهای عصر صفوی و یکی از شاهکارهای معماری، کاشیکاری و نگارینههای این دوره است. نوشتن از جزییات این اثر خودش مطلبی جدا میطلبد. همین که جلوی سردر آن توقفی کنید و نگاهی به آن خطوط و رنگ و نقش و طرح و نگارههای کاشیها و سردر بیندازید خودش دستتان را میگیرد و به درون میکشاندتان. درون آن حوض آبی بزرگ با صدای عبور آب مادی و درختانی کهن، فضایی شگفت برای باش و قرار آدمی ساختهاند. در نقاشی بالا هم گنبد مسجد آن را میتوانید بینید. این روزها غرفههای بیرونی این عمارت که سکوی خوبی برای نشستن و تماشاست پر از آدمهاییست که به هر بهانه میخواهند دمی در چهارباغ بگذرانند. برای شخص من شباهتی هم میان این غرفهها به غرفههای سیوسهپل و آدمهاش هست. انگار ادامه یکدیگر باشند. فقط یادتان باشد این مدرسه زیاد هم برای مردم نیست و فقط روزهای پنجشنبه و جمعه فرصت دیدار برای عموم هست.
سکوها یا غرفههای بیرونی مدرسهچهارباغ، محسن توانگر، 1398غرفههای سیوسهپل، محسن توانگر، 1398
عمارت هشتبهشت
چسبیده به مدرسهچهارباغ، بازار بزرگ هنر قرار گرفته که خود یادگاری تاریخیست و حالا بازار طلای اصفهان است. از آن که عبور کنیم سمت راست ما پارک هشتبهشت شروع میشود. دویست متری که جلوتر برویم ورودی بزرگ پارک دست راست (شرق) ماست و پشت آن از لابلای درختان انبوهِ پارک میشود عمارت هشتبهشت را دید که دزدانه خودی مینماید. اگر شب باشد هم با نورهاش دلبرانگی میکند. در مورد معماری شاهکار و داستانهای پشت عمارت حیف است که به کوتاهسخنی بسنده کنید و میگذاریم برای گزارشی مفصل و خواندنی.
خیابان چهارباغ رنگی
این خیابان بعدها خودش را در مسیر تجدد و مدرن شدن اصفهان پیدا کرد. از همان زمان هم شروع کرد به تغییر کردن و به شهری شدن. اولین سینماها، اولین و مهمترین کتابفروشیها و بارها، خیاطیهای مد روز، عکاسخانهها، اولین پاساژها، کافهها و کافهقنادیها که زمانی هم پاتوق نویسندگان و هنرمندان مهم و تاثیرگذار این شهر بودند. کافهقنادیهای «پولونیا»، «پارک» و «اطلس» که نویسندگان نامدار ایران مثل هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی، احمد میرعلایی، بهرام صادقی، محمد حقوقی و دیگران در آن جمع میشدند و یا خلوت میکردند. سینماهای «ایران»، «مایاک»، «همایون یا پالاس»، «نقشجهان» و «سعدی» و سینماهای روباز «مولنروژ»، «خورشید» و «آسیا» که فیلمهای روز ایران و جهان در آنها اکران میشد. تئاترها یا آنطور که اصفهانیها میگویند «تیارت»های معروفِ «تماشاخانه سپاهان» و «اصفهان» و بعدها «ستاره یا المپ» در دل هتل معروف «جهان یا آمریک» (که در ادامه مفصل از آن خواهم نوشت) با هنرمندانی مثل رضا ارحامصدر، ناصر فرهمند و حسین امیرفضلی و … که هم دل مخاطبان جدی تئاتر و هم مردمانی که برای رفع خستگی کار روزانه میخواستند با خانواده دمی خوش باشند را به دست میآوردند. بعضی از این تماشاخانهها صحنهی اجرای هنرمندان و بزرگان موسیقی مثل حسن کسایی (نوازنده نی)، جلیل شهناز (نوازنده تار)، جهانبخش پازوکی (رهبر ارکستر)، تاج اصفهانی (خواننده) و دیگران هم بودهاند.
آمریک هتل یا هتل جهان
آمریک هتل اولین هتل به معنای امروزی در اصفهان بود که در چهارباغ ساخته شد. در سال 1307 فردی به نام تونی هوانسیان که مردم او را به نامهای «تونیخان» یا «موسیو تونی» میشناختند، بنای این هتل را گذاشت. تونیخان پسری از خانوادهای فقیر بوده و برای یک تاجر آلمانی به نام گایر کار میکرده. زمانی گایر در آخرین ملاقاتها یک دوربین عکاسی به او هدیه میدهد و همین باعث میشود سالها بعد تونیخان صاحب اولین عکاسخانه اصفهان شود. او به دعوت ظلالسلطان حاکمِ وقت اصفهان برای عکاسی از دربار و خاندان حاکم دعوت میشود و سالها بعد اولین هتل را به اسم آمریکهتل در چهارباغ میسازد که بعد از آن به هتل فردوسی و سپس به هتل جهان تغییر نام میدهد. او همچنین اولین وارد کنندهی دوچرخه به اصفهان است. اولین درشکهخانه و کارخانهی لیمونادسازی در جلفای اصفهان هم از دیگر کارهای او ست.